دسته : -پژوهش
فرمت فایل : word
حجم فایل : 50 KB
تعداد صفحات : 83
بازدیدها : 203
برچسبها : پروژه تحقیق مبانی نظری
مبلغ : 4000 تومان
خرید این فایلبخشهایی از متن:
درسال 1054 ه . ق در ساحل جنوبی رودخانه «گنگ» در شهر عظیم آباد پنته «میرزا عبد الخالق» صوفی سالخورده قادری صاحب فرزند پسری شد، میرزا به عشق مراد معنوی سلسله طریقت خود یعنی «عبد القادر» نام فرزندش را «عبد القادر» گذاشت. دوست و هم مسلك «میرزا عبد الخالق» ، «میرزا ابوالقاسم ترمذی» كه صاحب همتی والا در علوم ریاضی و نجوم بود برای طفل نورسیده آینده درخشانی را پیشگویی كرد و به میمنت این میلاد خجسته دو ماده تاریخ «فیض قدس» و «انتخاب» را كه به حروف ابجد معادل تاریخ ولادت كودك می شد، ساخت. نسبت میرزا به قبیله «ارلاس» می رسید، قبیله ای از مغول با مردانی جنگاور. این كه كی، چرا و چگونه نیاكانش به سرزمین هند مهاجرت كرده بودند، نامعلوم و در پرده ای از ابهام است. «عبدالقادر» هنگامی كه هنوز بیش از چهار سال و نیم نداشت پدرش را از دست داد و در سایه سرپرستی و تربیت عمویش «میرزا قلندر» ـ كه خود از صوفیان با صفا بود ـ مكتب و مدرسه را رها كرد و مستقیماً تحت آموزش معنوی وی قرار گرفت، میرزا قلندر معتقد بود كه اگر علم و دانش وسیله كشف حجاب برای رسیدن به حق نباشد خود تبدیل به بزرگترین حجابها در راه حق می گردد و جز ضلالت و گمراهی نتیجه ای نخواهد داشت. «عبدالقادر» در كنار وی با مبانی تصوف آشنایی لازم را پیدا كرد و همچنین در این راه از امداد و دستگیری «مولینه كمال» دوست و مراد معنوی پدر بهره ها برد. از همان روزها عبدالقادر به شوق حق، ترانه عشق می سرود و چون بر حفظ و اخفای راز عشقش به حق مصر بود «رمزی » تخلص می كرد تا این كه بنا بر قول یكی از شاگردانش هنگام مطالعه گلستان سعدی از مصراع «بیدل از بی نشان چه گوید باز» به وجد آمد و تخلص خود را از «رمزی» به «بیدل» تغییر داد.
...
این از عجایب روزگار است كه یكی از بزرگترین شاعرانِ یكی از مهمترین زبانهای دنیا، در بخشی از قلمرو همان زبان ناشناخته بماند. همین امرِ عجیب دربارة عبدالقادر بیدل اتفاق افتاد و این بزرگترین شاعر فارسیزبانِ بعد از حافظ، قرنها در كشور ایران، یكی از كانونهای مهم زبان و ادب فارسی، گمنام ماند و هنوز هم چندان از هالة گمنامی بدر نیامدهاست.
در حالی كه سالهای سال، شعر بیدل درس شبانه و ورد سحرگاه فارسیزبانان خارج از ایران بود، در اینكشور نام و نشانی از او در میان نبود و ادبای رسمی و غیررسمی حتی در حد یك شاعر متوسط هم باورش نداشتند. آنان هم كه گاه و بیگاه در حاشیة سخنانشان حرفی از او به میان میآوردند، شعرش را نمونة ابتذال میشمردند و مایة عبرت.
ما در این مجال و مقال میخواهیم این راز را سربگشاییم كه علت یا علل گمنامی بیدل تا پیش از این چه بوده است و در این میانه اگر تقصیری باشد، متوجه كیست; بیدل، ادبای ایران، افغانستان و هند یا سیاستپیشگانی كه این ملل را از هم جدا و بیگانه كردند.
پیش از این بسیار كسان كوشیدهاند توضیحدهند كه چرا چنان شاعری در چنین سرزمین ادبپروری گمنام ماند. هركسی از ظنّ خود یار این موضوع شده و علتی را مطرح كردهاست. گروهی غموض و پیچیدگی شعر بیدل را عامل اصلی دانستهاند; گروهی تفاوت زبان فارسی دو سرزمین را; گروهی مكتب بازگشت و...
نگارندة این سطور، چنین میپندارد كه هیچ یك از این عوامل به تنهایی نمیتوانستهاند تعیینكننده باشند. مجموعة اینها دخیل بوده و در كنار اینها، یك عامل مهم و مغفولماندة دیگر هم وجود داشته كه اینك به تفصیل، از آن سخن خواهیمگفت. پس نخست باید نارسایی توجیهات بالا را فرانماییم و آنگاه، به نكات نگفتهای كه در میان بوده است، برسیم.
خرید و دانلود آنی فایل